به گزارش خبیر کرج شیوع گسترده ویروس کرونا در ترکیه، علاوه بر پیامدهای اقتصادی و مشکلات معمول، موجب آن شده که ساز و کار فعالیت احزاب نیز با مشکل جدی مواجه شود.
ترکیه دارای یک نظام حزبی گسترده با چندین حزب بزرگ و کوچک است و این احزاب، در 81 استان و صدها شهرستان، به طور مداوم در حال برگزاری جلسه و سازماندهی گسترده مردمی هستند.
بنابراین طبیعی است که کرونا، بیش از هر چیز به مکانیسم برگزاری جلسات و هدایت اجتماعی احزاب نیز لطمه بزند. اما حزب عدالت و توسعه به عنوان حزب حاکم و با بیش از 10 میلیون نفر عضو رسمی، در ماه ها و هفته های اخیر نیز، برای ادامه جلسات، از ظرفیت های اینترنت و فضای مجازی، بهره گرفته است.
دو روز پیش در نشست گسترده سران شاخه های استانی آکپارتی، رجب طیب اردوغان رهبر حزب عدالت و توسعه، از طریق ویدیو کنفرانس با نیروهای خود صحبت کرد. اردوغان در این نشست، بارها از اصطلاح «مدل ترکیه» بهره گرفت و تلاش کرد تا مشی سیاسی و حزبی آکپارتی را به عنوان یک الگو، تعریف و تبیین کند.
آکپارتی و مسیر پیش رو
حزب عدالت و توسعه در 19 سال اخیر، کارهای بزرگی در ترکیه انجام داده و در بسیاری از حوزه ها، تصویری از یک حزب قدرتمند و کارآمد را به نمایش گذاشته که توانسته در چندین مسیر، برخلاف جریان آب شنا کند و در حوزه های سیاسی، عمرانی، فرهنگی، اقتصادی و صنایع دفاعی، قدم های بلندی بردارد.
اما حالا خیلی ها به این نتیجه رسیده اند که حزب مزبور، رفته رفته قدم درمسیر فترت و فرود گذاشته و دستکم، همچون سالیان گذشته، دارای پویایی فکری، مزیت های خاص و ابداع در نظر و عمل نیست.
عبدالقادر سلوی از نویسندگان و تحلیل گران نزدیک به اردوغان و آکپارتی، در ستون خود در روزنامه حریت، به بررسی این موضوع پرداخته که اردوغان برای هدایت حزب حاکم، برنامه شفاف و اهداف روشنی دارد.
اما حتی سلوی هم نتوانسته از خلال سخنان اردوغان، یک متن کوتاه و چند ماده ای در بیاورد که نشان دهد اهداف روشن اردوغان و حزب حاکم برای سالیان پیش رو چیست و برای رسیدن به این اهداف، از کدام ابزارها و مکانیسمها بهره می گیرد و اولویت ها کدامند.
سلوی تنها به گفتن این موضوع بسنده کرده که نوعی از جهد و تلاش در حزب عدالت و توسعه وجود دارد تا یک نقشه راه جدید، ترسیم کند.
این موضوع، سخنان یک ماه پیش ابراهیم کالن را به یادمان می آورد که گفته بود، عمری حکایات غربی و حکایات دیگر را در گوش ما خواندند، حالا وقت آن است که حکایت خودمان را روایت کنیم.
کالن که حالا به جرات می توان گفت از منظر فکری و سیاست خارجی، جای داود اوغلو را در تیم اردوغان گرفته، هیچگاه نتوانست توضیحات روشنی در مورد حکایت خاص و جدید ترکیه ارائه دهد و با وجود سوالات فراوانی که از سوی تحلیل گران و ورزنامه نگاران ترکیه در این مورد مطرح شد، سخنان او تنها در حد یک شعار حماسی و زیبا باقی ماند و هنوز هم کسی نمی داند که ابراهیم کالن و همفکران و همراهان او، چه حمایت و روایت تازه ای دارند که احیاناً به بازتعریف تازه ای از نقش ترکیه در منطقه برسد.
اردوغان در سخنرانی اخیر خود، در مورد دموکراسی مدل ترکیه گفت: «ما به خاطر خواست دیگران، کشورمان را به شکلی که آنها بخواهند اداره نمی کنیم. روش اداره ما بر اساس آن چیزی است که در چهارچوب توسعه، پیشرفت، حق و آزادی، ملتمان را لایق و سزاوار آن می دانیم.
ما اسم این مشی سیاسی و اجرایی را دموکراسی گذاشته ایم که همخوان با ارزش های مشترک جهان است. اگر دموکراسی و پیشرفت، در آمریکا و اروپا، با خاک یکسان شود، ما باز هم به حرکت در مسیر دموکراسی در کشور خودمان ادامه خواهیم داد.
اسم این مشی، مدل ترکیه است. در دیگر جاهای جهان، نمی توانید مدلی از دموکراسی را پیدا کنید که همچون مدل ما، تا این اندازه صادقانه بر اساس ارزش ها تاسیس شده و هدف توسعه عادلانه ای داشته باشد. انشاالله افق 2053 میلادی را نیز بر اساس همین مدل، طراحی خواهیم کرد.»
این سخن اردوغان در حالی بیان شده که در دو سال اخیر و پس از استقرار و تثبیت کامل مدل سیاسی ریاستی در ترکیه، روز به روز عرصه بر دستگاه قضا تنگ تر شده و کار به جایی رسیده که سلیمان سویلو وزیر اقتدارگرای کشور، خطاب به رئیس دادگاه قانون اساسی می گوید: من می توانم با دوچرخه رفت و آمد کنم. آیا تو هم جرات داری چنین کاری کنی؟
علاوه بر کمرنگ شدن استقلال دستگاه قضا، نمره دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه در حوزه آزادی بیان و مطبوعات، تحمل مخالفین، ارج نهادن به جایگاه مجلس و بها دادن به انتقاد و نظرات سازنده به ویژه در حوزه اقتصاد و مدیریت، روز به روز ضعیف تر شده است.
حزب یا رهبر؟ مساله این است
کمال کلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق، چند روز پیش در یک گفتگو، انتقادات تندی علیه حزب حاکم مطرح کرد.
او پس از دیدار با احمد داود اوغلو نخست وزیر اسبق و رهبر سابق حزب عدالت و توسعه، ابتدا سیاست خارجی ترکیه را به چالش کشید و سپس در مورد مشی سیاسی کنونی آکپارتی گفت: هم اکنون، چیزی به نام حزب عدالت و توسعه وجود ندارد. آن چه می بینیم، تنها و تنها رجب طیب اردوغان است. تنها اوست که با حرف ها و تصمیمات خود، معلوم می کند که چه اقدامی باید انجام شود.
اگر چه مخالفین کلیچدار اوغلو از جمله محرم اینجه، عین همین انتقاد را در مورد خود او نیز بیان می کنند، با این حال، انتقاد رهبر حزب جمهوری خلق، پر بیراه نیست.
در سالیان گذشته، حلقه پیرامون اردوغان در حزب عدالت و توسعه، روز به روز ساکت تر و نقش آنان کمرنگ تر شده است. اگر در گذشته، در کنار رهبر حزب، چندین سیاستمدار پیشکسوت و کاربلد وجود داشتند که کار آنها مشورت دادن و نجوا کردن در گوش رهبر حزب بود، حالا عملاً شاهد چنین وضعیتی نیستیم و حزب عدالت و توسعه، معاونین و بزرگان کاریزماتیک و تاثیرگذاری ندارد که در مواقع لازم، نظر اردوغان را در مورد یک موضوع خاص، برگردانند یا آن را تغییر دهند.
601 هزار عضو جدید؟ تناقض یا واقعیت؟
یکی از نکات جالب توجه در سخنان اردوغان در جمع رهبران شاخه های استانی حزب، این بود که حزب عدالت و توسعه در 8 ماه اخیر در سال 2020 میلادی، توانسته 601 هزار عضو جدید بگیرد و نیمی از اعضای جدید، از میان جوانان 18 تا 25 ساله انتخاب شده اند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا ما با یک وضعیت متناقض روبرو هستیم و در مورد حزبی صحبت می کنیم که دچار رکود شده و با این وجود، توانسته صدها هزار جوان را به سوی خود بکشاند؟
در توضیح باید گفت: 1.جذب اعضای جدید، لزوماً به معنی تولید فکر و سیاست نیست. در فضای دوقطبی فکری و سیاسی ترکیه، وفاداری و پایبندی به حفظ بقای حزب حاکم، برای محافظه کاران به یک هدف فکری و حتی دینی تبدیل شده و بخشی از سبک زندگی این طبقه است. دولت نیز موفق شده با تاکید بر مفاهیم مهمی همچون حفظ استقلال ترکیه، قدرت گرفتن در شرق مدیترانه، مبارزه با ترور و حفظ ارزش های اسلامی، طرفداران را در کنار خود نگه دارد.
2.جذب اعضای جدید، یک واقعیت سیاسی و اجتماعی از تابلوی کنونی ترکیه را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه هنوز هم با وجود تمام مشکلات، یک حزب فراگیر و پویا است و سازماندهی برای جذب نیروهای جدید در اصلی ترین جامعه هدف یعنی در بین محافظه کاران، همچنان ادامه دارد و این قشر پرجمعیت ترکیه، هنوز هم آلترناتیوی جذاب تر و قدرتمندتر از حزب عدالت و توسعه نیافته است.
3.محافظه کاران ترکیه، مفاهیم سیاسی، اقتصادی و حقوقی مهمی همچون دموکراسی، عدالت، رفاه و حقوق شهروندی را الزاماً بر اساس تعاریف مرسوم و مشترک با جریانات لائیست و کمالیست، معنی نمی کنند و از این منظر، حزب، تنه به مکتب اعتقادی و فکری زده و در چنین فضایی برای یک هوادار دوآتشه، به عنوان مثال، اصل تفکیک قوا و استقلال دستگاه قضا، به اندازه مفهومی همچون مبارزه و حفظ بقا، اهمیت ندارد.
4.هواداران آکپارتی، چنان موضع سفت و سختی در برابر «دیگری» دارند و روند «دیگری سازی»، چنان اوجی گرفته که نقص و مشکل مهمی همچون عدم تولید فکر سیاسی، مهم جلوه نمی کند.
با در نظر گرفتن عوامل مواردی که به آنها اشاره شد، می توان چنین پیش بینی کرد که حزب عدالت توسعه در سالیان آتی هم بتواند با وجود تمام مشکلات اقتصادی و نارسایی های فکری و دموکراتیک، هیمنه و ابهت خود را حفظ کند.
اما باید به این احتمال مهم و حیاتی نیز اشاره کرد که حفظ قدرت و بقا برای ائتلاف جمهور (اردوغان + باغچلی)، چندان آسان نیست و در انتخابات 20023 میلادی، این ائتلاف در برابر سناریوی احتمالی شکل گیری اختلاف گسترده تمامی احزاب (همه احزاب مخالف + نهادهای اقماری پ.ک.ک)، در شرایطی سخت و سرنوشت ساز، قرار خواهد گرفت.
محمد علی دستمالی کارشناس مسائل سیاسی ترکیه