به گزارش خبیر کرج «سید رسول موسوی» مدیر کل آسیای غربی وزارت امور خارجه کشورمان در توئیتی اعلام کرده است که «طالبان جدید، (نو طالبان) افسانه است. آنها همان طالبان دهه 70 هستند؛ با همان اهداف و با همان خواسته ها. وی افزود: دوگانه جمهوریت و امارت واقعیت امروز صحنه سیاسی افغانستان است، ولی در آینده نزدیک فقط یکی از این دو بقا خواهد داشت.»
اینکه در شرایط فعلی و با توجه به مسائل و تحولات جاری در افغانستان این سخنان از زبان و قلم یکی از مدیران ارشد وزارت امور خارجه بیرون میآید جای سوال و تأمل فراوان دارد که در زیر به برخی نکات در این رابطه اشاره میکنیم:
1- بر هیچ کس پوشیده نیست که اکنون تمام جناحهای سیاسی و احزاب به جز عدهای قلیل که خود را خارج از میدان سیاست در آینده افغانستان میبینند این موضوع را پذیرفتهاند که باید با طالبان به مذاکره نشسته و مشکلات خود را از طریق مذاکرات بینالافغانی حل نمایند. دولت، مجاهدین، اپوزیسیون دولت و شورای عالی مصالحه همه این روزها در تکاپوی تدارک و آغاز مذاکره با گروه طالبان هستند و حداقل این اصل اساسی را پذیرفتهاند که اگر طالبان همه قدرت را نباید در اختیار داشته باشد، میتواند و باید بخشی از قدرت در آینده سیاسی این کشور قرار گیرد. در این شرایط که خود افغانها به این جمعبندی رسیدهاند پس این موضعگیری جناب آقای مدیرکل چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا ایشان کمی با خود فکر کردهاند که این چنین موضعگیریهایی در شرایط کنونی تا چه حد میتواند بر چهره جمهوری اسلامی ایران و نقش کشورمان در همراهی با روند صلح افغانستان تاثیر بگذارد؟
2- اکنون علاوه بر بازیگران، احزاب و شخصیتهای افغانستان، قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای نیز به این جمعبندی رسیدهاند که برای حضور و فعالیت در روند تحولات افغانستان باید نیمنگاهی به ارتباط و تماس با گروه طالبان داشته باشند. هر روزه شاهد آن هستیم که هیئت سیاسی طالبان به دعوت یکی از کشورها به آنجا سفر کرده و دیدارهای رسمی متعددی با مقامات آن کشورها دارند که از آن جمله میتوان به چین، روسیه، پاکستان، ازبکستان و حتی کشورمان اشاره کرد.
از سوی دیگر کشورهای اروپایی و برخی سازمانهای بینالمللی با عجله فراوان روزانه خود را به دوحه میرسانند و مذاکراتشان را با مقامات دفتر سیاسی طالبان پی میگیرند. در همین چند هفته گذشته مقامات کشورهای آلمان و سوئیس و نمایندگان ناتو و سازمان ملل متحد نیز برای دیدار و رایزنی با مقامات دفتر سیاسی طالبان راهی قطر شدهاند. در این شرایط حساس که همه جهان به دنبال ارتباط و تماس با طالبان است چرا فردی در وزارت امور خارجه چنین موضوعاتی را مطرح میکند؟ اگر بپذیریم که ایشان فردی ناآگاه است که باید سکوت اختیار کند و شخص وزیر امور خارجه نیز باید مواضع اینچنینی این فرد را پاسخ دهد و اگر بپذیریم که این سخنان آگاهانه مطرح شده است هیچ توجیهی نمیتوان یافت جز این که تیم وزارت امور خارجه توجهی ندارد این اظهارات چه تاثیری در تضعیف دست برتر جمهوری اسلامی ایران در روند تحولات افغانستان دارد.
3- برخی کارشناسان حوزه افغانستان مواضع اینچنینی آقای مدیرکل را در واقع در راستای حمایت ایران از دولت افغانستان و حفظ روند موجود در این کشور میدانند. دقیقا با توجه به مطالبی که در بالا ذکر شد باید گفت که اتخاذ چنین مواضعی اصلا به معنای اعلام حمایت جمهوری اسلامی ایران از جمهوریت در افغانستان نیست بلکه دقیقا معنای عکس آن را میدهد.
از سوی دیگر باید گفت که آقایان در وزارت امور خارجه چه استدلال و استنادی برای پیگیری همین راهبرد اعلامی دارند که بلافاصله هم مواضع غلطشان را اینگونه علنی اعلام میکنند و پس از ناکامی در برجام و سایر ماموریتها اکنون با نزدیک شدن پایان دوره ماموریتشان به دنبال ایفای نقشی باشند که دانسته یا نادانسته نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در نزد همسایگان تخریب میکند.
باید گفت که ادامه اتخاذ چنین مواضعی و اعلام رسمی آنها به صورت جدی باید متوقف شود زیرا دود آن به چشم هر دو ملت ایران و افغانستان خواهد رفت و دیوار عظیم اعتماد دو طرفه را با آسیب جدی روبرو خواهد کرد.
از سوی دیگر باید این نکته را به آقایان در وزارت امور خارجه یادآوری نمود که مواضع و سخنان چندگانه آقای مدیرکل در ماههای اخیر دقیقا بازی در زمین ترسیم شده از سوی آمریکاییها در افغانستان است هر چند شما سعی دارید در ظاهر با استدلالات اشتباهتان اینگونه وانمود کنید که زمین بازی جدیدی طراحی کردهاید.