این نکته را هم باید درنظر گرفت که ایران کشوری مستقل و با اراده سیاسی بالا است و تاکنون بر همگان ثابت شده آنچه را که مطابق منافع ملی است انجام میدهد.
معتقدم ترامپ بهعکس دموکراتها مواضع خود را بهصورت شفاف و روشن اعلام و اعمال میکند و بازی خود را بین صفرویک پیش میبرد، درحالی که بایدن بهرغم همه شعارهایی که میداد، صفر و یک بازی کرد و دقیقا همان شیوهای را درپیش گرفت که بنیامین نتانیاهو ازآن بهره میبرد واگرهم منافعی بهلحاظ فرضی برای آمریکا درنظر میگرفت، بدون درنظرگرفتن طرف مقابل بود.درحالی که ترامپ اینگونه عمل نمیکند.
دموکراتها موقعیت خود را جهانی نگاه میکنند و درهر حوزهای تلاش میکنند که از ظرفیتهایی تحت عنوان عناصر متمایل به آمریکا یا شبکه نفوذ استفاده بکنند. ترامپ این موقعیت را ندارد و شکل برخورد او با دموکراتها کاملا متفاوت است و ازاین رو تصور میکنم باید به این نکات توجه شود و از این منظر، کار برای جمهوری اسلامی خیلی روشنتر و سادهتر است و بههمین خاطر است که ترامپ علیالظاهر خشونت زیادی دارد، اما بهنسبت دموکراتها قابلدرکتر است.
آنچه که ترامپ به آن فکر میکند، منافع فردی و شرایط فعلی ایالات متحده است. مسأله او این است که آمریکا باید به قدرت بایستهاش برگردد و درحال حاضر این کشور در ضعف بهسر میبرد. نکته دیگر اینکه نگاه او کاملا تجاری است و برای هرکاری یک محاسبه دارد.
شاهد بودیم که آلمانها طی یکسال گذشته کاملا در همسویی با دموکراتها و نتانیاهو رفتار میکردند، درحالی که ترامپ اینگونه نگاه نمیکند و درخصوص موضوع جنگها در مناطق مختلف، اعتقادی به تدوام نبردها نداردومعتقد است که بایدهرچهسریعتر جنگ را متوقف کرد و با این نوع نگاه بهنظر میرسدکه موضوع اوکراین بهزودی یکسره خواهدشد.
این درحالی است که دموکراتها بهصورت صفرویک بر طبل جنگ میزدند و حتی تا دیروز اروپاییها عنوان میکردند که باید به جنگ اوکراین ورود کنند. برای ترامپ بحث تغییر ژئوپلتیک ایران یا کشورهای منطقه موضوعیتی ندارد، درحالی که دموکراتها این مسأله را دنبال میکردند.
ازاین رو بهنظر میرسد که با روی کارآمدن ترامپ، جمهوری اسلامی میتواند درحوزه داخلی و خارجی بهصورت منسجمتری با اقدامات رئیسجمهور آمریکا رویارو شود.