آیتالله مهدوی کنی و خلأ مرجعیت سیاسی نیروهای انقلاب| یادداشت
"شخصیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی شخصیتی کلاننگر، ولایی، عامل وحدت و انقلابی بود که جریان اصولگرایی انقلابی امروزه به آن نیاز دارد. "
حجتالاسلام سعید سالاری: در بررسی و تحلیل وقایع و پدیدههای سیاسی حیات 42 ساله انقلاب اسلامی ایران، شخصیتها و افراد کمنظیری وجود دارند که نقش بیبدیلی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و تمشیت امور مختلف داشتهاند. گاهی اوقات این شخصیتها یک تنه به مثابه یک سازمان و سیستم پیچیده حرکت میکنند؛ به نحوی که خود، مرکز و راهبر حرکتهای سیاسی، مدیریتی و کلان جامعه اسلامی قرار میگیرند. بدون شک مرحوم آیتالله مهدوی کنی یکی از مهمترین شخصیتهای تأثیرگذر در انقلاب اسلامی ایران بوده است. مرحوم آیت الله مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در طول عمر با برکت خود منشأ آثار سیاسی، فرهنگی و علمی بینظیری بوده است که شاید بتوان گفت تاکنون هیچ جایگزینی برای شخصیت ایشان یافت نشده است.
پذیرفتن مسئولیت در تشکیل کابینه دولت، ریاست مجلس خبرگان رهبری، عضویت در شورای انقلاب، ریاست کمیته انقلاب اسلامی و تأسیس نهاد جامعة الصادق را میتوان از جمله مهمترین اقدامات و مسئولیتهای مرحوم آیتالله مهدوی کنی به شمار آورد. لذا در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی، علاوه بر بررسی سازمانها و نهادهای تأثیرگذار، برخی شخصیتها نیز مانند مرحوم آیتالله مهدوی کنی نقشی مهم و بیبدیل دارد.
نقش مؤثر حضرت آیت الله مهدوی کنی را بیشتر میتوان در دو عرصه سیاست و تربیت مشاهده نمود. ایشان در عرصه تربیت با تأسیس دانشگاه امام صادق (ع) و تولیت مدرسه مروی به تربیت و تأدیب نیروهای کارآمد و عالم متناسب با نیازهای جامعه اسلامی پرداخته است. حضور شخص آیتالله مهدوی کنی در فضای دانشگاه و حوزه و ارتباط صمیمی و پدرانه با نسل جوان منشأ برکات بسیاری در تربیت دانشجویان تراز انقلاب شده است که نتایج و آثار این حرکت را شاید بتوان سالها بعد به عینه مشاهده نمود.
لذا ایشان خطاب به دانشجویان و طلاب علوم دینی اینگونه نصیحت میکند:
“جمله آخر من به شما طلاب و دانشجویان عزیز این است که جامعه به عالم متقی نیاز مبرم دارد و لذا شما باید خود را برای رفع این نیازها آماده کنید. دانشگاهها، قوه قضائیه، مردم، نیروهای انتظامی، کشورهای خارج، همه و همه به عالم متقی نیازمندند. امروز شما باید به یک یا چند زبان خارجی مسلط باشید، غفلت نکنید و از فرصتها کمال استفاده را ببرید. من بهعنوان کسی که نزدیک به شصت سال تجربه دارم میگویم که اگر درست درس بخوانید و تقوی داشته باشید و خود را در مسیر خدمت به قرآن و اهلبیت علیهم السلام و مردم قرار بدهید، زندگانی دنیایی شما نیز بهترین زندگانی خواهد بود و غصه دنیا را نخورید که در دنیا و آخرت آبرومند خواهید بود: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوه الدنیا و فی الاخره»(1) سوره مبارکه ابراهیم، آیه 27.
ایشان در عرصه سیاست نیز با حضور فعال و پدرانه در میان قشر انقلابی تمام تلاش خود را در جهت اتحاد و همدلی میان چهرهها و احزاب انقلابی و اصولگرا مبذول داشته است. ایشان در میان اصولگرایان نقشی بی بدیل و پدرانه ایفا میکرد که هنوز پس از سال از وفات ایشان، جای خالی چنین شخصیتی در اتحاد و همدلی میان اصولگرایان احساس میشود. لذا بررسی مشی سیاسی و انقلابی چنین شخصیتی که از بیان رهبر معظم انقلاب سیاستمدار صادق است به شدت احساس میشود. تأمل و الگو برداری جناحها و احزاب سیاسی از آموزهها و اخلاق سیاسی ایشان را میتوان کلید گمشده سیاست انقلابی امروز جامعه قلمداد کرد.
در ادامه به برخی از مهمترین محورهای شخصیت سیاسی آیتالله مهدوی کنی به اختصار اشاره میشود.
** مرجعیت سیاسی آیتالله مهدوی کنی
همانطور که در مقدمه ذکر شد، شخصیت آیتالله مهدوی کنی علاوه بر وزانت علمی و فقاهت ریشهدار، شخصیتی سیاسی و دغدغهمند نسبت به آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی بود. از جمله این امور مهم میتوان به قبول مسئولیتهای خطیر و دشواری چون تشکیل کابینه دولت در بحرانیترین شرایط کشور، تصدی مسئولیت کمیته انقلاب در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، تأسیس دانشگاه امام صادق (ع) با هدف مرجعیت علمی و تربیت کارد عالم و متخصص نظام و ریاست مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد.
تلاش و دغدغه مندی مرحوم آیتالله مهدوی کنی در طول سالهای انقلاب اسلامی و حیات جمهوری اسلامی باعث شد تا شخصیت ایشان به عنوان شخصیتی عالم، عاقل، سیاستمدار و دلسوز شناخته شود. نفوذ معنوی و سیاسی مرحوم آیتالله مهدوی کنی در میان شخصیتهای سیاسی و انقلابی جمهوری اسلامی به حدی بالا بود که برخی از این شخصیتها و جریانها بدون مشورت و صلاحدیدهای مرحوم آیتالله مهدوی کنی اقدامی انجام نمی دادند.
البته چنین شخصیت و مرجعیت سیاسی از دید دشمنان غافل نمانده است و تمامی آنانی که از اعتلای اهداف جمهوری اسلامی ضربه خورده بودند سعی بر تحریف شخصیت ایشان و تهمتزنی به ایشان کردهاند. یکی از مضحکترین تهمتها و تحریف شخصیتهایی که ضد انقلاب و معاندین با آرمانهای امام راحل و انقلاب و گاهی اوقات متظاهرین به دین و دین مآبان به دنبال آن بودند تحریف شخصیت آیتالله مهدوی به فردی لیبرال بود. این تهتم تا آنحدی ناروا و مغرضانه است که مقبول هیچکدام از نزدیکان، شاگردان و حتی معارضین سیاسی نیست و اکثر سیاسیون کشور مرحوم آیتالله مهدوی کنی را همان سیاستمدار صادق میدانند.
مرحوم آیت الله مهدوی کنی محور اتحاد و همدلی در جامعه را ولایت میدانست. به عقیده ایشان ولایت است که جانهای مؤمنین را به یکدیگر نزدیک میسازد و حکومت ایمانی و اسلامی را هر چه بیشتر تقویت میکند. ایشان در این زمینه وجود برخی نظرات مغرضانه و با اهداف جداییطلبانه را مهمترین خطر وحدت و همدلی جامعه اسلامی میدانستند:
“این مطالب در مرکز تشیع و در مرکز حکومت اسلامی گفته میشود. بعد وقتی ما احساس خطر میکنیم، متوسل به مسئله آزادی بیان میشوند. بحث بر سر این نیست که نظریات طرح نشود. بحث بر سر این است که بیپایهترین مطالب و پایینترین مطالب از نظر سطح علمی، بهعنوان مطالب باارزش علمی! به مخاطبی که در این امور آگاهی کافی ندارد، ارائه میشود و این نوعی خیانت به مخاطب و تضییع حقوق آنان است. مقصود ما احساس خطر از شخص یا افراد یا اصل طرح یک مطلب نیست. مقصود ما احساس مسئولیت نسبت به مردم است، اولین اصلی که در طرح مطالب علمی باید رعایت گردد، رعایت حق مخاطب است. مخاطب باید بداند که این مطلبی که ارائه شده تا چه حد از یک سطح علمی قابل قبول برخوردار است.”(2)
لذا ایشان در آموزهها و سخنرانیهای خود بر موضوع حفظ وحدت و محوریت ولایت در جامعه تأکید میکند. این اعتقاد راسخ ایشان نسبت به مفهوم ولایت و نقش محوری آن در وحدت سیاسی جامعه اسلامی ایران در مرحله حرف باقی نمیماند و هر زمانی ایشان وحدت جامعه را در خطر میدید به منظور حفظ کیان انقلاب اسلامی، اقدام نموده است. به عنوان مثال ایشان نیت اصلی خود از شرک در انتخابات مجلس خبرگان رهبری را احیای مفهوم محوری ولایت در عرصه سیاست و اجتماع بیان میدارد و معتقد است:
“عامل اصلی و اساسی ورود جدی من در این انتخابات هم همین بود. من احساس کردم که «محور وحدت» در انقلاب مورد حمله قرارگرفته است و اگر حریم این «محور وحدت» حفظ نشود، انقلاب از بین میرود. شما مطمئن باشید که حفظ همه ارزشهای این انقلاب منوط به حفظ «محور ولایت» است و اگر امر ولایت شکسته شود، همهچیز از بین میرود و همه حقوق مردم پایمال میگردد. البته این احساس خطر و این احساس مسئولیت در برابر حقوق مردم هنوز هم باقی است و لذا همه باید هوشیار باشیم و امیدوارم که جناب آقای رئیسجمهور(3) هم موضعی اتخاذ کنند که دشمنان را ناامید کنند.(4)
لذا از نظر مرحوم آیتالله مهدوی کنی مهمترین عامل وحدت سیاسی و اجتماعی در یک حکومت اسلامی، مفهوم ولایت است که در دوران غیبت معصومین (ع) در ولایت فقیه متجلی میشود. ایشان در زمان حیات مرحوم امام خمینی (ره) و همچنین پس از رحلت امام و ولایت مقام معظم رهبری تمام تلاش خود را در جهت حفظ و انتشار وحدت اسلامی در جامعه از طریق ولایت نمود و در تمامی لحظات سخت و سرنوشت ساز این انقلاب در حمایت از ولایت و وحدت سیاسی در کشور تلاش کرد.
همچنین حضور ایشان در جامعه روحانیت مبارز که سالهای قبل از انقلاب طرح آن در ذهن روحانیون مبارزی نظیر شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی، مرحوم آیتالله مهدوی کنی و مرحوم هاشمی رفسنجانی پیریزی شد منشأ آثار فراوانی بوده است. به عقیده ایشان این جامعه را نمیتوان در قالب یک حزب سیاسی خلاصه نمود به همین منظور ایشان معتقد بود اصلاً روحانیت حزب نیست و لزومی به تشکیل حزب ندارد.
“بعضی از دوستان ما اصرار داشتند که ما در وزارت کشور برویم و مثل سایر احزاب ثبتنام کنیم و اساسنامه را به ثبت برسانیم و اعضای خودمان را معرفی کنیم و هیئت مؤسس و چیزهایی را که روال ثبت است، معرفی کنیم. بنده با این کار مخالف بودم و میگفتم ما نباید روحانیت را بهصورت حزب یا انجمن صنفی تلقی کنیم و این کار بهطور کلی به روحانیت برمیگردد. روحانیت باید یک شکل مردمی داشته باشد، ما نباید شکل حزبی و صنفی به آن بدهیم.”(5)
به همین دلیل است که امروزه شخصیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی، شخصیتی فراحزبی است که نمیتوان او را در یک حزب سیاسی خاص محصور نمود. لذا ایشان معتقد است وظیفه روحانیت تشکیل حزب نیست و این نهاد مقدس نباید خود را در سطح بازیهای صنفی تقلیل دهد. روحانیت متکفل اصلی دفاع از دین و اسلام است، لذا روحانیت بایستی مدافع حقوق اسلامی همه اصناف و گروهها باشد:
“روحانیت همواره در مقام دفاع از دین و پاسداری از حریم اسلام قیام کرده و در انقلاب نیز علاوه بر وظایف معمولی و سنتی در مقام مبارزه با رژیم طاغوت برخاسته و به پیروی از امام و همگام با ایشان در برابر تهاجم فرهنگی و حملات نظامی و غیره ایستاده است و در واقع روحانیت صنفی در برابر سایر اصناف نیست، بلکه مدافع حقوق اسلامی همهی اصناف است. چون اصناف چند گونهاند؛ یک صنف کاسب داریم، اصنافی داریم که کارهای فرهنگی صرف میکنند، اصنافی هم هستند که کارهای سیاسی صرف میکنند. ما کدام یک از اینها هستیم؟ ما که نمیخواهیم کاسبی کنیم، کارهای [ما] فرهنگی است، آن هم فرهنگی که در جهت انقلاب است، نه در جهت خلاف آن. ما انقلابمان اسلامی است، کار ما هم کاری اسلامی است.”(6)
لذا به نظر میرسد به همین دلیل است که شخصیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی شخصیتی مرجعگونه و فراحزبی است که احزاب مختلف و شخصیتهای گوناگون خود را مرهون و مدیون توصیه ها و راهبردهای سیاسی ایشان می دانند. بدون شک جامعه اصولگرایی و انقلابی امروز با توجه به نزدیکی ایام انتخابات 1400، جای خالی شخصیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی را بیش از پیش احساس میکند. شخصیت مرحوم آیتالله مهدوی کنی شخصیتی کلاننگر، ولایی، عامل وحدت و انقلابی بود که جریان اصولگرایی انقلابی امروزه به آن نیاز دارد.
در جمعبندی میتوان گفت آیتالله مهدوی کنی پدری دلسوز برای جریانهای سیاسی انقلابی و با دغدغه نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی، امام راحل و مقام معظم رهبری بود که حفظ وحدت میان اصولگرایان را از طریق انتشار فرهنگ ولایتمحور دنبال میکرد. ایشان در برههای حساس انقلاب اسلامی این ولایت پذیری از امام و مقام معظم رهبری را در عمل اثبات نموده است و بر خلاف برخی از افرادی که در ابتدا حامیان اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند و سپس تغییر رویکرد داده و معارض شدند، تا آخرین لحظات زندگی خود انقلابی و ولایی باقی ماند و در نهایت نیز در مراسم بزرگداشت استاد بزرگ خود امام خمینی (ره) به کما رفت و در 29 مهر سال 93 به دعوت حق لبیک گفت.
1- برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: سیاستمدار صادق، مجموعه سخنرانیها، پیامها و مکتوبات مرحوم آیتالله مهدوی کنی، انتشارات دانشگاه امام صادق، ص 49.
2_ برای مطالعه بیشتر رجوه کنید به: سیاستمدار صادق، مجموعه بیانات، سخنرانیها و پیامهای مرحوم آیتالله مهدوی کنی، انتشارات دانشگاه امام صادق، ص 47.
3- سیدمحمد خاتمی
4- برای مطالعه بیشتر رجوه کنید به: سیاستمدار صادق، مجموعه بیانات، سخنرانیها و پیامهای مرحوم آیتالله مهدوی کنی، انتشارات دانشگاه امام صادق، ص 48.
5- برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: خاطرات آیتالله مهدوی کنی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 230.
6- برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: خاطرات آیتالله مهدوی کنی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 232.