سیاستمقالات

رژیم صهیونیستی و راهبرد ایران هراسی

رژیم صهیونیستی به عنوان کشوری که بیشترین تضاد منافع را با جمهوری اسلامی ایران داشته است، همواره توجه ویژه‌ای به تحرکات و راهبردهای آن در منطقه و سطح بین الملل داشته است و از هیچ کوششی برای تضعیف و تخریب آن دریغ نکرده است.

خبیر کرج – یادداشت از محمد پورقربان –  رژیم صهیونیستی به عنوان کشوری که بیشترین تضاد منافع را با جمهوری اسلامی ایران داشته است، همواره توجه ویژه‌ای به تحرکات و راهبردهای آن در منطقه و سطح بین­الملل داشته است و از هیچ کوششی برای تضعیف و تخریب آن دریغ نکرده است. حمایت از محور مقاومت، توجه ویژه به مسئله فلسطین، حمایت از جنبش­های آزادی­بخش و عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به عنوان کشوری مستقل از مواردی هستند که ایران و رژیم صهیونیستی را همواره در مقابل یکدیگر قرار می­دهند. بهره گرفتن از قدرت نرم و استفاده از فضای رسانه­ای را می­توان جزو عمده فعالیت‌های رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن برای ضربه زدن به ایران قلمداد کرد. شاید بتوان ایران‌هراسی را یکی از ابزارهای رژیم صهیونیستی در این جنگ نرم دانست. راهبردی که در برخی مواقع موثر واقع شده و توانسته ضرباتی را به وجهه بین­المللی و منطقه­ای ایران وارد کند. رژیم صهیونیستی همواره کوشیده است با بهره­گیری از ایران­هراسی و ایجاد یک دشمن ساختگی در منطقه غرب آسیا، راهبردهای خود را در منطقه تعریف و پیش ببرد.

در جنگ جهانی دوم، صهیونیست­ها با دامن زدن به داستان هولوکاست بر شتاب و مشروعیت مهاجرت یهودی­ها به فلسطین افزودند. افزایش یهودی­ها در فلسطین منجر به افزایش درگیری آنها با ساکنان عرب فلسطین می­شد تا جایی که انگلیس مهاجرت یهودی­ها را محدود کرد. اما صهیونیست­ها، که در دوران جنگ به ابرقدرت جدید، آمریکا نزدیک شده بودند، توانستند قبل از پایان جنگ دوم جهانی حمایت کشورهای اروپایی، آمریکا، انگلیس و حتی شوروی را جلب کنند و تشکیل رژیم صهیونیستی را در شورای ملل متحد به تصویب برسانند. ساعت 12 شب 14 می 1948 رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرد و ده دقیقه بعد آمریکا آن را به رسمیت شناخت و انگلیس نیروهایش را از فلسطین خارج کرد تا بر قیمومیت خود بر فلسطین پایان دهد (فقیه زاده گرجی و اسلامی، 1396: 253).

رژیم صهیونیستی از ابتدای تاسیس تاکنون به دلیل اختلاف­های زیاد با همسایه­های عرب خود برای برقراری روابط با کشورهای غیر عرب در غرب آسیا تلاش کرده است. انقلاب اسلامي 1979 و نظام جمهوري اسلامي ايران از ديدگاه ناظران سياسي غرب و شرق، منبع الهامي براي مسلمانان جهان و جهان اسلام تلقي مي­شد. اين انتظار وجود داشت كه رهبران ايران تلاش خواهند كرد با تكيه بر ايدة صدور انقلاب اسلامي كه امام خميني (ره) نيز بدان تصريح داشت، با منافع جهان ماترياليست به معارضه برخيزند. از نظر امام خميني (ره)، معنى صدور انقلاب ما اين است كه همة ملتها بيدار بشوند و همة دولت­ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت سلطه بودنى كه هستند و از اينكه همة مخازن آنها دارد به باد میرود و خودشان به نحو فقر زندگى می­كنند نجات بدهد[1] (فیرحی، 1395: 198).

پس از انقلاب اسلامی ایران و به دلیل ماهیت ایدئولوژیک آن، رویکرد دولت ایران نسبت به رژیم صهیونیستی کاملاً تغییر کرد. دوستی و روابط ایران با وقوع انقلاب اسلامی در تاریخ  22 بهمن  1357 پس از تقریباٌ  30 سال به پایان رسید. این در حالی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه، دولت رژیم صهیونیستی پیش­بینی وقوع این واقعه را نموده بود. این مسأله هنگام مسافرت ژنرال داوید ایودی فرمانده نیروی هوایی اسرائیل به تهران در 5 آبان  1357 به خوبی مشاهده شد. این در حالی است که در آغاز سال  57 بیش از1500 خانواده رژیم صهیونیستیی ایران را ترک کردند. اما به رغم مهاجرت تعدادی از یهودیان ایرانی به رژیم صهیونیستی، هنوز 50 هزار یهودی در ایران باقی مانده بودند. در دی 1357 که محمد رضا شاه به کلی در رفع بحران ناتوان شده بود، سپهبد ربیعی و طوفانیان به ژنرال شکف پیشنهاد کردند که با موشه دایان[2] یا وایزمن[3] به تهران بیایند. روز 22 بهمن که انقلاب ایران به پیروزی رسید، سفارت رژیم صهیونیستی در تهران مورد حمله قرار گرفت و تظاهرکنندگان پرچم رژیم صهیونیستی را آتش زدند. 33 شهروند رژیم صهیونیستیی برجای مانده هم در  29 بهمن از ایران خارج شدند و بدین گونه دفتر همکاری دو کشور بسته شد (مهدوی، 1393: 458).

در مجموع و از دیدگاه رهبران انقلاب،  ايران تأسيس اسرائيل در بيت­المقدس و حمايت استراتژيكي آمريكا و غرب از اين دولت، كانون اصلي مناقشه بين اسلام و غرب در منطقه است (فیرحی، 1395: 202). در مجموع رخداد  انقلاب اسلامی در ایران، ضدیت آشکار آن با رژیم صهیونیستی، نظر امام خمینی (ره) که رژیم صهیونیستی را غده­ای سرطانی تشبیه کردند و خواستار حذف آن شدند، همچنین فعالیت­های هسته­ای ایران که از سوی غرب و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی و علیه رژیم صهیونیستی برآورده شده است، سبب شکل گرفتن اقدام­هایی جهت رویارویی با ایران، از سوی رژیم صهیونیستی شد (کولایی و رضازاده، 1392: 11).

1- ایران­هراسی[4]

ایران­هراسی در معنای ترس مفرط و غیرعقلانی از ایران خصوصاً با بزرگ­نمایی تهدید ایران هسته­ای کاربرد دارد. ایران­هراسی نخستین بار در جریان مذاکرات صلح مصر و رژیم صهیونیستی در اواخردهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی ظهور یافت. رژیم صهیونیستی برای متقاعد ساختن افکار عمومی خود مبنی بر اینکه صلح با اعراب امکان­پذیر است، نیازمند یک تهدید خارجی بود تا جایگزین تهدید کشورهای عربی کند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مخالفت با قرارداد صلح کمپ دیوید فرصت طلایی برای دولتمردان رژیم صهیونیستی بود تا از ایران تصویری تهدیدآمیز ارائه کنند. به عبارت دیگر، ایران­هراسی، پروژه راهبردی است که براساس آن، ایران به عنوان تهدیدی بزرگ در منطقه و همچنین تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی مطرح و به عنوان یک متغیر مزاحم و بازیگر اخلال آفرین در نظام بین الملل به تصویر کشیده می­شود. این رویکرد از سوی ایالات متحده آمریکا و صهیونیسم بین الملل با هدف به حاشیه راندن جمهوری اسلامی ایران دنبال می شود (عابدی، 1:1398).

موضوع ایران هراسی اما در زمره موضوعاتی است که با گذشت زمان، تأثیری روزافزون را در سیاست­گذاری­های رژیم صهیونیستی، بالاخص در حوزه سیاست خارجی و منطقه­ای، پیدا کرده است. اگر نگاهی به این سیاست در سال­های اولیه پیروزی انقلاب تاکنون انداخته شود، مشخص خواهد شد که ایران­هراسی در گفتمان رژیم صهیونیستی، رشد و تأثیری روزافزون داشته و در مواردی، مبدل به یکی از اساسی­ترین ابزارهای آن در راستای نیل به اهداف خود، در منطقه و یا فرامنطقه، گشته است. استفاده ابزاری از ایران­هراسی در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی به میزانی در یک دهه گذشته افزایش یافته است، که مقامات رژیم صهیونیستی برای پیشبرد اهداف خود مجبور به بزرگنمایی روزافزون خطر ایران هستند. این بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه، منجر به اعتراض شدید برخی مقامات و تحلیلگران رژیم صهیونیستیی نیز شده است (ذاکریان و همکاران، 1399: 68).

عمده افراد در رژیم صهیونیستی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که ایران در بیش از یک دهه گذشته در صدر فهرست دشمنان بوده است. رژیم صهیونیستی به تهدید ایرانی، به عنوان تنها تهدیدی برای موجودیت و آینده خود می­نگرد. ایران آخرین تهدید استراتژیک برای رژیم صهیونیستی در همه زمینه­های امنیتی به شمار می­رود. برنامه هسته­ای ایران و گسترش نفوذ این کشور در خاورمیانه و محور شیعه که از جنوب به خلیج فارس و از شمال تا بندر لاذقیه می­رسد، تهدیدی استراتژیک برای رژیم صهیونیستی هستند. ایران همچنین مهم­ترین کشور حامی جنبش­های حماس، جهاد اسلامی و حزب الله است که همگی کمر به نابودی رژیم صهیونیستی بسته­اند (کاسپیت[5]، 1:1397).

مقامات رژیم صهیونیستیی همواره به تهدید ایران بُعدی منطقه­ای و بین­المللی می­دهند که همگی در راستای سیاست­های جلب حمایت جهانی و ایجاد جبهه ضدایرانی علیه برنامه هسته ­ای ایران، تقویت ایران­هراسی و شکستن محور مقاومت ضدرژیم صهیونیستیی به رهبری ایران است (نیکو و سویلمی، 1396: 158). طبق سند امنیت ملی رژیم صهیونیستی در سال­های 2019 و 2020 رژیم صهیونیستی قصد دارد با مطرح کردن پروژه ایران­هراسی، در راهبرد منطقه­ای جدید خود علاوه بر بسیج کردن ظرفیت غرب، به ویژه آمریکا، برای جلب حمایت بی دریغ از این رژیم خصوصاً اعراب خلیج فارس و مشخصاً عربستان سعودی ارتباط برقرار کرده و از این طریق علاوه بر تشدید فضای ضد ایرانی در غرب آسیا، توافق و رضایت عملی اعراب را علیه جمهوری اسلامی ایران با خود همراه کند (ذاکریان و همکاران، 1399: 67).

از این جهت می­توان گفت که «ایران یکی از مهمترین دارایی­های استراتژیک رژیم صهیونیستی به شمار می­رود. طی چند سال اخیر شمار فزاینده تماس­های پنهانی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی و مسلمان منطقه و جهان را شاهد بوده­ایم و این در حالی است که رژیم صهیونیستی با هیچ یک از این کشورها روابط دیپلماتیک ندارد. این ابراز علاقه ناگهانی بین رژیم صهیونیستی و شماری از کشورهای عربی به تدریج به سمت روابطی جدی پیش می رود و اینها همه به لطف ایران است. تهدید شیعه و گسترش نفوذ ایران به سمت غرب، به نگرانی عمده بسیاری از رهبران منطقه تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی به عنوان تنها واکنش به ترس از بازسازی امپراطوری پارسی به این میدان جنگ کشیده شده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی به طور فعالانه از وضعیت موجود برای تقویت موقعیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک پایگاه دفاعی منطقه­ای و آهن­ربایی برای جذب همه آنهایی که از ایران می­ترسند، استفاده می­کند» (کسپیت، 1:1397). شاید بتوان عنوان نمود که «یکی از اشخاصی که بیشترین تلاش را در راستای نهادینه­سازی ایران­هراسی در سیاست­گذاری­های رژیم صهیونیستی و تغییر سیاستها و راهبردهای منطقه­ای و فرامنطقه ای آن در این قاب و قالب انجام داد، کسی نیست جز بنیامین نتانیاهو[6]. بنیامین نتانیاهو پس از پیروزی در انتخابات عمومی رژیم صهیونیستی در سال  2009 سیاست خارجی این کشور را به میزان زیادی تغییر داد، به طوری که تلاش دولتمردان رژیم صهیونیستیی بر خروج از انزوا و دوستی با کشورهای عرب منطقه، متمرکز شد. خصوصاً در دور دوم نخست وزیری او، یعنی در سال2013 انگیزه وی برای گسترش مسأله ایران­هراسی چند برابر شد و حتی رژیم صهیونیستیی­ها را هم تشویق به گسترش ایران­هراسی کرد .(Bergman, 2018: 654)

نتانیاهو در مدت تصدی پست نخست وزیری رژیم صهیونیستی، بارها و بارها در جریان حضور در مجامع بین المللی، مسأله ایران­هراسی را مطرح کرده است. «در حقیقت مقامات رژیم صهیونیستیی و شخص نتانیاهو در تلاش بودند تا شرایط را بیش از پیش برای ایران خطرناک کنند و به دو هدف مهم خود یعنی انزوای حداکثری ایران و ائتلاف گسترده و فراگیر منطقه­ای با کشورهای عرب منطقه، علیه ایران، دست یابند. آنچه که تحت ایران­هراسی نامیده می­شود، بر بستر برخی واقعیت­ها در منطقه و وارونه نمایی برخی دیگر شکل گرفته تا در پرتو آن هزینه قدرت­یابی و نفوذ منطقه­ای و فرامنطقه­ای جمهوری اسلامی ایران به گونه­ای افزایش یابد که برهم خوردن هرگونه توازن قوایی برعلیه رژیم صهیونیستی، غیر ممکن شود (شریعتی­نیا، 193:1388).

2- عوامل مؤثر بر گسترش ایران‌هراسی

این عوامل که به چند بخش تقسیم می شوند در گسترش ایران‌هراسی نقش عمده­ای دارند. دسته اول عوامل ماهیتی هستند که در راستای گسترش ایران‌هراسی تاثیرگذار می­باشند و دسته دوم ناشی از فعالیت­های ایران یا عوامل تاکتیکی در منطقه می­باشد و دسته سوم عوامل راهبردی موثر در این حوزه می­باشند. عوامل ماهیتی به دو دسته تقسیم می­شوند:

2-1- عوامل ماهیتی

الف- سیاست خارجی ایران

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357، مشخص بود که سیاست خارجی کشور نیز دچار تحولاتی عمیق خواهد شد. بنیان و خمیرمایه انقلاب ایران، از امری دینی و مذهبی نشات گرفته بود و تأثیر مذهب در سیاست­گذاری و تعیین خط مشی آینده کشور، تأثیری بسزا بود. ایجاد تعادل میان ایدئولوژی و پراگماتیسم در سیاست خارجی ایران، سابقه ای طولانی دارد و شاید بتوان عنوان کرد که مستمرترین مشکل سیاست خارجی کشور بوده است‌(Ramazani, 2004: 549) .

این مشکل، در فردای پیروزی انقلاب اسلامی، به شکلی دیگر خود را بازتولید نمود. تأثیر اسلام و اسلام گرایی و همچنین تبلور آن در انقلاب و به قدرت رسیدن اسلام­گرایان، خود را در سیاست خارجی و تغییرات بنیادین آن نشان داد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر چندین اصل استوار است که در عرصه بین­المللی راهنمای رفتار و کنش سیاست­گذاری‌های خارجی قرار می‌گیرند. بر اساس اسناد رسمی، به ویژه قانون اساسی، بیانات امام خمینی (ره) و عملکرد رفتاری دولت­های مختلف جمهوری اسلامی، به خصوص پس از سقوط دولت بنی صدر، می­توان عنوان نمود که اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی عبارتند از : نفی سلطه­گری و سلطه­پذیری، استکبارستیزی، ظلم­ستیزی، عدالت­خواهی، حمایت از مستضعفان و محرومان، حمایت و دفاع از حقوق مسلمانان، همزیستی مسالمت­آمیز و صلح­طلبی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام متقابل، تعهد به قراردادها و تعهدات و قوانین بین­المللی[7].

در واقع، «حمایت و دفاع از حقوق مسلمانان به طور ضمنی مواجهه با کشورهایی که بنای ظلم علیه مسلمانان می­نمایند، را مشخص نموده است که این مسأله به طور آشکار در دیدگاه­های جمهوری اسلامی ایران علیه دولت رژیم صهیونیستی و اشغال­گری آن دیده می­شود. حمایت از مستضعفان و جنبش­های آزادی­بخش هم به طور مشخص بیان می­کند که رژیم صهیونیستی دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران می­باشد (دهقانی فیروزآبادی،288:1392). موارد مذکور در قانون اساسی و همچنین جهت­گیریهای سیاست خارجی دولت­های جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر، نشان دهنده تقابل شدید میان مشی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی است. این موضوع، تأثیر خود را بر بازتعریف و دگرگونی بنیادین سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در طول این دوران گذارده است. بخشی از اجرای سیاست یا پروژه ایران‌هراسی توسط رژیم صهیونیستی را باید در این مساله جستجو نمود.تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان خصم، منجر به تلاش رژیم صهیونیستی برای یافتن راهی در راستای تضمین حداکثری امنیت ملی خود شده است که ایران‌هراسی نیز بخشی از این پروژه بلندمدت در منطقه و جهان است (دهقانی فیروزآبادی،289:1392).

به هر حال، به نظر می رسد ماهیت سیاست خارجی ایران پس از انقلاب و علت تصمیمات متنوعی که از سوی مقامات کشور اتخاذ شده است را می­توان به جهت اهمیت موضوع استقلال و حفظ نظام جمهوری اسلامی در یک ژئوپلیتیک سیاسی دانست (احمدی خوی،160:1397).

ب-  جغرافیای سیاسی ایران

امنيت در چشم انداز قرن بيست ويكم براي كشورهاي غرب آسیا، تحولي ساختاري را تجربه خواهد كرد، تحولي كه با توجه به ساختار منظومة امنيت جهاني قابل درك است. مطابق اين تحول، خاورميانه از يك منطقة مهم (در ساختار منظومة امنيت جهاني در قرن بيستم)، به منطقه­اي مركزي و محوري در ساختار منظومة قرن بيست ويكم تبديل مي­شود. همين مركزيت تغيير گفتمان ايجابي به سلبي را كه تهديد محور بوده و ناظر بر اصل «صيانت از هستي و وجود اوليه واحد ملي» است، ضروري مي­سازد. از آنجا كه خاورميانه يك نظام آنارشيك منطقه­اي است كه بر اساس قواعد رئاليستي سياست قدرت كار مي­كند، دولت­هايش به ناگزير براي تأمين امنيت، در تكاپوي افزايش قدرت­اند، چرا كه در نظام آنارشيك و خوديار، دولت­ها تنها با توسل به قدرتشان مي­توانند نسبت به بقايشان خاطرجمع شوند. افزايش قدرت دولت­ها نيز يا با توسل به منابع دروني يا از طريق پيوستن به متحدان بيروني تحقق مي­يابد. اما تلاش يك دولت براي افزايش قدرت ممكن است تبعاتي ناخواسته براي امنيت ديگر دولت­ها داشته باشد. از آنجا كه دولت ها هرگز نمي­توانند نسبت به نيات و مقاصد يكديگر مطمئن شوند، همواره با مسئلة معماي امنيتي رو به رو خواهند بود (زراعتی، 1400: 68).

ژئوپلیتیک[8] تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست و روابط دولت­ها و یک عامل تأثیرگذار بر تولید قدرت است. ایران از نظر جغرافیایی و فرهنگی، قلب خاورمیانه است. پیشینه فرهنگی ایران نسبت به سایر کشورهای این منطقه و هویت مذهبی آن و همچنین قابلیت­های اقتصادی و عملی ایران موجب تأثیرگذاری بالقوه هر چه بیش­تر در منطقه و حتی تحولات جهانی شده است. ایران به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب عالم از دیرباز مورد توجه کشورها و تمدن‌های دنیا بوده است. این نقش ارتباطی میان قاره ای و مجاورت با خلیج فارس و تنگه هرمز که محل ترانزیت محموله­های نفتی است، بر اهمیت و نقش مؤثر ایران در نظر ناظران خارجی افزوده است، به طوری که هرگونه تحول سیاسی در آن موجب برانگیخته شدن حساسیت­های جهانی می­گردد. ایران  امروز تنها بخش کوچکی از سرزمین تاریخی ایران را تشکیل می­دهد. سرزمین ایران در گذشته شامل پهنه وسیعی از طول و عرض جغرافیایی بوده که طی قرن­ها به عنوان قلمرو فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی شناخته شده است. وسعت این سرزمین بسیار پهناورتر از سرزمین کنونی ایران و شامل سرزمین­های داخل فلات وسیع ایران و یا سرزمین­های حاشیه فلات بوده است. از مهم­ترین ویژگی این سرزمین استقرار آن در منطقه­ای حائل است که بدان نقش برجسته گذرگاهی بخشیده است. گذرگاهی میان قاره‌های بزرگ جهان، میان چند قلمرو بزرگ جغرافیایی و میان چند حوزه دیرینه فرهنگی. بنابراین، ایران از این ظرفیت برخوردار است که به قدرت منطقه­ای تبدیل شود (جوانشیری، 42:1398).

2-2-  عوامل تاکتیکی

الف-  فعالیت های هسته­ ای

یکی دیگر از حوزه­هایی که رژیم صهیونیستی به شدت از لحاظ تبلیغی بر آن متمرکز شده است، تبلیغ در مورد تلاش ایران برای رسیدن به تسلیحات هسته­ای است (بیکی، 1389: 145). از منظر رژیم صهیونیستی و آمریکا، پنهان­کاری­های ایران در زمینه هسته­ای، با نگرانی­هایی همراه بوده است. رژیم صهیونیستی با توجه به مشخص شدن مشی جمهوری اسلامی در مقابل آن و تعریف رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از دشمنانی که باید از صفحه روزگار محو شود، از دستیابی ایران به فناوری­های هسته­ای بیم داشت. نکته قابل توجه این است که رژیم صهیونیستی توانست از این مساله استفاده نموده و بار دیگر ایران را به عنوان تهدیدی وجودی برای رژیم صهیونیستی بازنمایی کند که اگر به فناوری­های هسته­ای دست یابد، با توجه به شعارها و مشی این کشور در مقابل رژیم صهیونیستی، دست به نابودی آن خواهد زد. عدم اطلاع رسانی غنی­سازی ایران به آژانس بین­المللی انرژی اتمی، منجر به تحریک و ایجاد سوالات فراوانی در سراسر جهان شد و همین امر، عامل گسترش پروژه ایران‌هراسی توسط رژیم صهیونیستی در جهان شد. رژیم صهیونیستی برای مدت­ها عنوان کرد که ایران به دنبال دستیابی به سلاح اتمی است و در صورت کسب آن، به رژیم صهیونیستی حمله خواهد کرد. تأکید و تصویرسازی های مکرر از هولوکاست و ایجاد ارتباط ناخودآگاه میان هولوکاست و امکان رخ دادن دوباره کشتار یهودیان، از جمله تصویرسازی ها و بازنمایی­هایی بود که هم اذهان جهانیان را تحریک می­نمود و هم «ایران‌هراسی» را بسط و گسترش می­داد. این موضوع تا به امروز نیز یکی از اصلی­ترین موارد سخنرانی­های مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستیی در مجامع بین­المللی است. البته باید به این نکته اشاره کرد که از سال  2012میلادی، رژیم صهیونیستی روند ترور دانشمندان هسته­ای ایران را آغاز کرد که در کتاب «برخیز و اول تو بکش» به آن اشاره شده است (ضرغامی خسروی، 1399: 76).

اما حتی این مسأله را نیز درقاب و قالب دفاع از خود در برابر «احتمال نابودی نزدیک»، بازنمایی کرده است. رژیم صهیونیستی در اکثر مواقع که به دنبال کاهش نفوذ ایران و افزایش فشار بر این کشور است، مساله حمله قریب الوقوع ایران به رژیم صهیونیستی را برجسته نموده و از این مسیر، اقدام به نیل به اهداف خود می­نماید. نکته قابل توجه برای تشخیص استفاده ابزاری رژیم صهیونیستی از برنامه اتمی ایران و هراس افکنی از آن در جهان این است که هنگامی که برجام میان ایران و قدرت­های جهان منعقد شد و برنامه هسته­ای ایران، تحت نظارت مستمر آژانس بین المللی انرژی اتمی درآمد و بر اساس گزارش­های متعدد آژانس، ایران به شرایط آن پایبند بوده و آن را نقض نکرده است، مقامات رژیم صهیونیستیی بیشترین مقاماتی در جهان بودند که به مخالفت با این معاهده پرداخته و خواهان لغو آن شدند. برجام، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ابزارهای پروژه ایران‌هراسی رژیم صهیونیستی را از دست آنان گرفته بود و این برای پروژه ایران‌هراسی رژیم صهیونیستی، امری بسیار مضر تلقی می شد. بنابراین تمام تلاش خود را انجام داد تا برجام فروپاشد و  بار دیگر بازنمایی برنامه اتمی ایران در قالب پروژه ایران‌هراسی،آغاز گردد. از این منظر، برنامه هسته­ای ایران نیز ضلع دیگری از پروژه ایران‌هراسی رژیم صهیونیستی را تشکیل داده است.

ب-  امضای توافق برجام

یکی از نکاتی که بیش از پیش باید به آن توجه داشت تصویب برجام از سوی کشورهای موسوم به 1+5 است. یعنی موضوعی که بشدت باعث خشم رژیم صهیونیستی و تلاش برای گسترش ایران‌هراسی شد. این در حالی است که در سال  2018 میلادی دونالد ترامپ رئیس جمهوری وقت آمریکا برخلاف کشورهای اروپایی که خواستار ادامه برجام بودند، این توافق را به ضرر آمریکا عنوان کرد و بارها در نطق­های انتخاباتی قبل و پس از انتخابات  2016 در این مورد سخنرانی کرد که این مساله باعث خوشنودی رژیم صهیونیستی شد (برزگر،138:1398).

البته مخالفت و موضع خصمانه رژیم صهیونیستی نسبت به برجام از زمان علنی شدن مذاکرات هسته ای تا پذیرش برجام از سوی بنیامین نتانیاهو بارها تکرار شد. توافق بد که به موجب آن ایران سریع­تر به سوی هسته­ای شدن پیش می­رود و امنیت رژیم صهیونیستی، منطقه و جهان را تهدید می­کند، محور ثابت اظهارات نتانیاهو علیه توافق هسته­ای بوده است (احمدی، 160:1395). پس از ناکامی تلاش­های رژیم صهیونیستی در راستای رد توافق هسته­ای در کنگره آمریکا، خطوط جدیدی به خط مشی سیاسی این كشور وارد شد، که به صورت آشکار در دیدار نتانیاهو از آمریکا بازتاب یافت. نقطه کانونی این خط مشی جدید، پذیرش ناگزیرانه تصمیم کاخ سفید و تلاش برای مدیریت تنش ها در چند ماه  باقیمانده دولت اوباما بود، به ویژه که شکاف ایجادشده میان یهودیان آمریکا در پی مواضع مختلف آنها در مورد توافق هسته­ای ایران و رویارویی آنها در قالب یهودیان وفادار به دولت اوباما و یهودیان هواخواه رژیم صهیونیستی، ضرورت بیش از پیش ایجاب میکرد، بازسازی روابط این دو را، هرچند به صورت ظاهری و سطحی البته این روند با تلاش برای دستیابی به امتیازات نظامی و نیز لابی با نخبگان سیاسی همسو با رژیم صهیونیستی در نهادهای مختلف آمریکا به ویژه کنگره برای مانع تراشی در اجرای برجام همراه بوده است (احمدی، 160:1395).

2-3- عوامل راهبردی

الف- حمایت گروههای جهادی

یکی از چالش­های  رژیم صهیونیستی تشکیل نیروی مقاومت لبنان، موسوم به حزب الله، و حمایت جمهوری اسلامی از آن است. اگرچه حزب الله در سال  1985رسماً اعلام موجودیت کرد، اما می توان گفت که حزب الله لبنان به عنوان یک اندیشه و تفکر از سال  1982 شکل منسجم به خود گرفته و از جریان های سیاسی- اسلامی است که از اندیشه­های امام موسی صدر نشات گرفته است. اما بعد از انقلاب اسلامی در سال  1979 به رهبری امام خمینی (ره) این جریان قدرت و شدت بیشتری گرفت تا ساختاری به مراتب قدرتمندتر از سازمان مادر یعنی جنبش امل در صحنه سیاسی لبنانی نمود پیدا کند. دوره و زمان تاسیس حزب الله نیز بسیار قابل توجه است. این حزب در اوج مبارزه و مقاومت علیه اشغال­گران رژیم صهیونیستیی که نیمی از لبنان را به اشغال خویش در آورده و تا بیروت هم پیشروی کرده بودند، توانست با ادامه مبارزه تا سال  2000 میلادی تقریباً تمامی خاک لبنان را آزاد کند (ضرغامی خسروی، 1399: 78).

می­توان گفت که با قدرتمندتر شدن حزب الله لبنان و جنگ  33 روزه در سال  2006 که بنا بر اعتقاد رژیم صهیونیستی اولین رویارویی مستقیم بین ایران و رژیم صهیونیستی هم بود، تلاش رژیم صهیونیستی برای گسترش ایران‌هراسی هم شروع شد  .(Freilich, 2018: 451)  حماس، از دیگر گروه­های مبارز و مخالف با رژیم صهیونیستی است. حماس مخفف واژه حرکت مقاومت اسلامی از احزاب اسلام­گرای سیاسی- نظامی فلسطینی است که در حال حاضر کنترل نوار غزه را در دست دارد. این گروه از سال  2006 اکثریت کرسی­های پارلمان فلسطین را در اختیار گرفته است. حماس در سال  1987 در جریان انتفاضه اول از سوی شیخ احمد یاسین و محمود طه به عنوان شاخه فلسطینی و به منظور آزاد کردن فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی و برقراری یک دولت اسلامی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه بنیانگذاری شد. وجه تمایز حماس با دیگر سازمان­ها و گروه­های فلسطینی در پیش گرفتن مکتب اسلام به عنوان راه پیروزی و رهایی فلسطین و تلاش به منظور آزادی و اتحاد و یکپارچگی و برپایی حکومت اسلامی در فلسطین است.  رژیم صهیونیستی سال­هاست که جمهوری اسلامی ایران را به حمایت همه جانبه از حماس متهم کرده است و حتی در گزارش شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی به طور آشکار بر لزوم مقابله با جمهوری اسلامی ایران از طریق دامن زدن به ایران‌هراسی تأکید جدی شده است (ضرغامی خسروی، 1399: 79). تعبیر غده سرطانی به رژیم صهیونیستی از طرف امام خمینی (ره) و طرح شعار نابودی رژیم صهیونیستی چالش جدی را پیش روی صهیونیست­ها قرار داد و به حرکت فلسطینی­ها شتاب بیشتری بخشید (بیکی، 1389: 145).

ب- حضور در سوریه

سوریه مهم‌ترین متحد ایران در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شود که همزمان با دیگر کشورهای عربی در سال 2011 شاهد وقوع اعتراض‌های ضدحکومتی بود. حضور نیروهای ایرانی، و همچنین نیروهای مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران، در سوریه از همان ابتدای آغاز جنگ داخلی در سوریه، منجر به حساسیت شدید رژیم صهیونیستی در این رابطه شد. بنابراین، ضلع دیگری نیز به پروژه ایران‌هراسی رژیم صهیونیستی در منطقه اضافه شد و آن نقش ایران در سوریه و جنگ­های مشابه منطقه­ای بود. رژیم صهیونیستی را باید به عنوان یکی از بازیگران صحنه داخلی و بحران سوریه دانست. بازیگران دیگری همانند عربستان و قطر نیز تلاش دارند تا روندهای جدید سیاست منطقه­ای را تحت تاثیر شکل­بندی­های قدرت جهانی سازماندهی نمایند (متقی و همکاران، 1393: 37).

بازنمایی­های رژیم صهیونیستی گاه به گونه­ای بود که بسیاری از مردم جهان در این توهم غوطه­ور می­شدند که مسئولیت تمام خرابی­ها و مصیبت­های ایجاد شده در سوریه و جنگ­های منطقه­ای خاورمیانه، با ایران است. رژیم صهیونیستی با مطرح كردن نام ایران، سعی دارد تا نفوذ منطقه­ای تهران را کاهش دهد، در این خصوص با نگاهی به تحولات سوریه این مسأله را می­توان درک کرد. اکنون با بازگشت کشورهای عربی به سوریه برنامه جدی برای ایجاد فاصله میان دمشق و تهران شکل گرفته است تا این کشورها بتوانند در میدان دیپلماسی و سیاست خارجی بستر کاهش حضور ایران را در سوریه شکل دهند و از آن طرف رژیم صهیونیستی نیز سعی دارد در بعد تحولات میدانی، حضور ایران را تحت­الشعاع قرار دهد (دیپلماسی ایرانی، 1399). این احساس همچنین از پاسخ محدود ایالات متحده به موضع ایران در سوریه نیز سرچشمه می­گیرد. بدین معنا که رژیم صهیونیستی می­بایست به تنهایی با ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه مقابله کند، مساله­ای که خطر وقوع مقابله بین رژیم صهیونیستی و محوری که توسط ایران رهبری می­شود را افزایش می­دهد. یکی از ساز و کارهای کارگزاران امنیتی رژیم صهیونیستی را باید ایجاد بحران­های حاشیه­ای برای افزایش جدال اسلام­گرایان با یکدیگر و با کارگزاران جبهه مقاومت دانست (متقی و همکاران، 1393: 45).

در سال 2020 نگاه­ها در رژیم صهیونیستی به برنامه­های ایران برای مرحله پساداعش و به ویژه برنامه ایجاد منطقه نفوذ مستقیمی در امتداد مرزهای ایران تا دریای مدیترانه و نیز تقویت جبهه نظامی علیه سوریه و لبنان بود. براساس ادعای دستگاه­های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در خصوص برنامه­های ایران، نقشه­های تقویت نفوذ در سوریه و جبهه نظامی علیه رژیم صهیونیستی، شامل ایجاد پایگاه­های نظامی طولانی مدت و ارتش نیابتی دائمی، علاوه بر نیروهایی در عراق و لبنان، و برپایی تاسیسات نظامی برای ساخت موشک­های دقیق در سوریه و لبنان، می­شود (دیپلماسی ایرانی، 1399).

نگرانی­های رژیم صهیونیستی، اول از تلاش ایران برای برپایی راهی زمینی در مرکز غرب آسیا، یعنی از ایران تا عراق، سوریه، و دریای مدیترانه است. دوم، جمهوری اسلامی برای ایجاد موجودیت نظامی و اقتصادی طولانی مدت در سوریه با موافقت رسمی نظام اسد تلاش می­کند. و نگرانی سوم، آن است که ایران برای ساخت یگان مسلح بزرگی تلاش می­کند تا به عنوان جزئی از محور مقاومت مطرح باشد. رژیم صهیونیستی تمام این تحرکات را تهدیدی استراتژیک برای خود می­داند که در صورت تحقق، سوریه به متحدی دائمی برای ایران تبدیل می­شود، مسئله­ای که به تعمیق ریشه­های ایران در این کشور منجر می­شود، ایرانی که متعهد به نابودی رژیم صهیونیستی شده است و می­تواند بدین طریق سوریه را به جبهه­ای نظامی علیه رژیم صهیونیستی مبدل نموده و احتمال برخوردهای مستقیم بین ایران و رژیم صهیونیستی را افزایش دهد. اما مقابله با نفوذ ایران در منطقه تحت عنوان جلوگیری از حضور سازمان یافته ایران در سوریه با حملات هوایی و موشکی به مراکز مربوط به سپاه قدس در آن کشور شکل گرفته است. بنا به ادعای خودشان  بیش از دویست هدف نظامی ایرانی در سوریه را نابود کرده­اند، تا بنا بر ادعای خود جلوی ارتباط زمینی از تهران تا بیروت را گرفته و زنجیره حمایت تسلیحاتی ایران از مقاومت را سد کند (ملائك،1396: 88).

3- ائتلاف منطقه­ ای رژیم صهیونیستی

به دلیل اینکه پروژه ایران‌هراسی یک پروژه فراگیر و گسترده است، به همین دلیل رژیم صهیونیستی تحرکات جدی را در عرصه منطقه­ای و فرامنطقه ای آغاز کرده است. اگر چه روابط دوستانه رژیم صهیونیستی با آمریکا پس از تاسیس آن آغاز شده است، اما مشاهده می­شود که رژیم صهیونیستی برای گسترش ایران‌هراسی بیش از پیش در صدد جلب کمک­های بیشتر از آمریکا است. در مورد دوستی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی هم باید گفت که رژیم صهیونیستی برای نیل به اهداف بلند مدت خود در راستای گسترش ایران‌هراسی و انزوای ایران تلاش می­کند تا دوره جدیدی از روابط سیاسی و اقتصادی را با کشورهایی مانند عربستان در زمان ولیعهدی بن سلمان آغاز کند. روزنامه یدیعوت آحارونوت به نقل از منابع اطلاعاتی فاش کرد که محمد بن سلمان عربستانی با مقامات رژیم صهیونیستیی دیدارهایی داشته است و مقامات رژیم صهیونیستیی نیز اسم رمز  «پسر» را برای او انتخاب کرده بودند (رستمی و تارا، 1397: 133) به بیانی دیگر عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی را به صورت نوعی رابط میان خود و آمریکا می­بیند (امامزاده فرد،1390: 171).

4- نقش آمریکا

روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا یک رابطه خاص محسوب می­شود. پیوند دوستانه مستمر با رژیم صهیونیستی و حساسیت به چالش‌های امنیتی آن از مهمترین ویژگی‌های سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بوده ‌است، به طوری که در طول حیات رژیم صهیونیستی، آمریکا بارها نقش خود را به صورت ستون بنیادین امنیت رژیم صهیونیستی ایفا نموده است (درج ، 110:1398).  از همین روی به اعتقاد صاحب­نظران سیاسی یکی از مهمترین دلایل کاهش محبوبیت ایالات متحده در میان مردم جهان، حمایت همه جانبه و بی چون و چراي این کشور از رژیم صهیونیستی است (حسن­خانی و صادقی، 1393: 12). به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، تمایل به گسترش ایران‌هراسی از دوره اوباما به دوره ترامپ با یک چرخش کاملاً واضح مواجهه شده است. به عنوان مثال، آمریکا با ایجاد تنش در منطقه و پرورش دادن پروژه ایران‌هراسی در منطقه سودهای کلانی می­برد و از طرف دیگر با تفرقه افکنی بین ایران و کشورهای عربی در منطقه به صورت کوتاه مدت و بلند مدت در فکر تامین اهداف و امنیت رژیم صهیونیستی است. در رابطه با تامین امنیت رژیم صهیونیستی به این روش یعنی با تفرقه افکنی در سوریه، یمن، عراق و میان سعودی و ایران، قصد تامین امنیت ملی رژیم صهیونیستی را دارد (آبشناس، 1:2019).

نکته مهمتر آنست که پس از مین گذاری نفت کش‌ها در خلیج فارس و همچنین حملات موشکی به پالایشگاه آرامکو در سند امنیت ملی رژیم صهیونیستی در سال  2020 به صراحت عنوان شده است که در راستای انزوای ایران از تشکیل ائتلاف دریایی با مشارکت کشورهای مختلف حمایت می­کند و مقامات رژیم صهیونیستیی بارها در این مورد با دولت ترامپ به گفتگو پرداختند (ضرغامی خسروی، 1399، 81).

5- توجه به کشورهای عربی

با ادامه تلاش رژیم صهیونیستی برای ارتباط برقرار کردن با کشورهای عربی، شرایط برای گسترش ایران‌هراسی مهیا شده است. رژیم صهیونیستی که از سال  1948 میلادی درگیر نبرد و مخاصمه با کشورهای عربی است، قصد دارد تا برای نیل به اهداف خود در راستای ایران‌هراسی به شرایط قبل پایان دهد. این مساله یک چرخش آشکار در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی است. مقامات رژیم صهیونیستیی در سال  2017 با یکی از ژنرال­های بازنشسته ارتش سعودی در هتل شاه داود دیدار کردند، که این دیدار از سال  1948 بی‌سابقه بود. این تغییر سیاست در میان سایر کشورهای عربی هم دیده شد، به طوری که در ماه ژانویه هم وزیر انرژی رژیم صهیونیستی با یکی از مقامات امارات متحده عربی دیدار و گفتگو کرد و دو طرف در مورد تاسیس یک مرکز تجاری رژیم صهیونیستیی در ابوظبی به توافق رسیدند. این تغییر سیاست ناشی از آن است که مسائل استراتژیک و مهمی برای این کشورها و رژیم صهیونیستی پدید آمده است که عبارتند از امنیت، انرژی و مشارکت در منابع طبیعی، البته بسیاری از این مسائل در پشت صحنه رخ می‌دهد .در سال 2018 وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی در مصاحبه با رسانه های عربی متذکر شد که رژیم صهیونیستی تمایل دارد تا اطلاعات خود را در زمینه‌های مختلف از جمله تبادل اطلاعات امنیتی برای مواجهه با ایران با کشورهای میانه رو عرب را در میان بگذارد. در واقع، یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی قصد دارد از انزوا خارج شود، فشارهای آمریکا بر این کشور و همچنین کشورهای عربی است. رژیم صهیونیستی یکی از محافظه کارترین کشورهای خاورمیانه است. باید سرانجام بتواند این محافظه کاری را پایان دهد و با اعراب سنی دوست و متحد شود.(Shinkman, 2018: 1)

نتیجه گیری

بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و شعارهایی که توسط انقلابیون داده شد و اهداف و آرمان­های انقلاب که توسط رهبران انقلاب مطرح گردید،  نقطه آغازی بر تقابل میان ایران و رژیم صهیونیستی گردید. این تقابل که به جنگ نرم و جنگ نیابتی در برهه­هایی سوق پیدا کرد، راهبردهایی را از طرف هر دو جناح در پی داشت که شاید بتوان مهمترین راهبرد رژیم صهیونیستی، متحدان غربی و منطقه­ای آن را، ترویج ایران­هراسی در منطقه و سطح بین­الملل دانست. این راهبرد بیشتر از ابزارهای رسانه­ای سود می­برد و می­تواند جای دروغ و واقعیت را تغییر دهد و موضوع را آنطور که می­خواهد به جامعه نشان دهد.

رژیم صهیونیستی با توجه ویژه به سمت کشورهای غرب آسیا و به خصوص کشورهای عربی، سعی در ایجاد روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری با این کشور­ها نموده است و با تکیه بر برخی موارد از جمله توانمندی هسته­ای، قدرت موشکی، نفوذ منطقه­ای و … ایران، سعی در القاء قصد سوء ایران در منطقه و در ارتباط با کشورهای این حوزه دارد تا بتواند سدی در مقابل افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید. این رژیم همواره سعی در خطرناک جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران و اقدامات آن در سطح منطقه داشته است. تا آنجا که حتی حضور در برخی جنگ­ها به صورت مستشاری و دفاع از مردم آن کشور را مداخله در امور داخلی کشورها عنوان نمودند.

مجموع این اقدامات که به ایران­هراسی موسوم است، نیازمند یک استراتژی منسجم و هدفمند در حوزه­های رسانه­ای و جنگ نرم از سوی ایران است. استفاده از تبیین در حوزه­های حساس و مورد توجه و حساسیت دیگر کشورها مخصوصاً کشورهای منطقه غرب آسیا و همچنین تقویت نهادهای اطلاع رسانی و رسانه­ای از مواردی است که در جهت خنثی نمودن این رویکرد موثر خواهد بود. اعتقاد دست اندرکاران و سیاست گذاران کشور به این نکته که در میانه یک جنگ نرم تمام عیار قرار داریم، ایران را در پیشبرد این هدف یاری خواهد نمود.

منابع و ماخذ

– آبشناس، شیوا (2019)، «پروژه عظیم ایران هراسی»، مصاحبه با دکتر کمال دهقانی فیروزآبادی، اسپوتنیک

– احمدی خوی، امیر رضا (1397)،«آرمان‌های راهبردی و عملگرایی تاکتیکی در سیاست خاور میانه ای ایران»، فصلنامه ژئوپلیتیک، شماره  1

– امام زاده فرد، پرویز، (1390)، سیاست اسراییل و عربستان سعودي در قبال یکدیگر در دهه های اخیر، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی،  شماره شانزدهم، 188 – 169

– احمدی، وحیده (1395)، «راهبرد رژیم صهیونیستی در مورد برجام»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال 19، شماره71

– برزگر،کیهان (1398)، «تحولات اخیر جهان عرب، موازنه قوا و گروه بندی های منطقه ای جدید در خاور میانه»، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال 14، شماره3

– بیکی، مهدی، (1389)، تهدیدات رژیم صهیونیستی برای خاورمیانه، پژوهش های منطقه ای، شماره 3، 156 – 130

– جوانشیری، امیرصدرا (1398)، «مقایسه نقش لابی رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در دوران باراک اوباما و دونالد ترامپ با تاکید بر توافق هسته ای با جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات بین المللی، سال 16، شماره61

– حسن خانی، محمد و صادقی، محمد مسعود، (1392)، تحلیل هزینه – فایده ی راهبرد حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، فصلنامه پژوهش های راهبردی سیاست، سال دوم، شماره 6

– خسروی ضرغامی، سمیرا و ذاکریان، مهدی و برزگر، کیهان و کاظمی وند، سید علی اصغر، (1399)، تاثیر پروژه ایران هراسی در راهبرد منطقه ای جدید رژیم صهیونیستی، فصلنامه مطالعات بین المللی، سال 16، شماره 4

– درج، حمید (1398)، «تبیین جایگاه راهبردی رژیم صهیونیستی در سیاست تسلیحاتی آمریکا در خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات بین المللی، سال 16، شماره61

– رستمی، فرزاد و تارا، علیرضا، (1397)، تحلیل روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در سایه توافق هسته ای ایران، فصلنامه سیاست جهانی، دوره هفتم، شماره دوم، 142 – 115

– زراعتی، مجتبی (1400)، پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان، بررسی نقش سیاست خاورمیانه ای روسیه در مدیریت تعارض رابطه بین ایران و عربستان

– شریعتی نیا، محسن (1388)، «ایران هراسی، دلایل و پیامدها»، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، سال دوم، شماره ششم

– عابدی، سجاد (1398)، «پروژه ایران هراسی»، روزنامه اعتماد، http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/136956

– فیرحی، داود، (1395)، آسیای میانه، ایران و اسلام، فصلنامه سیاست، دوره 46، بهار 1395، 209 – 189

– فقیه زاده گرجی، حامد و اسلامی، محسن، (1396)، هویت یهود و تکوین موجودیت سیاسی رژیم صهیونیستی، فصلنامه سیاست جهانی، دوره ششم، شماره دوم، 271 – 241

قاسمپور، غفور (1401)، پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان، تبعات صلح رژیم صهیونیستی با كشورهای حاشیه خلیج فارس بر روابط منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران در سال 2020

– کولایی، الهه و رضازاده، حبیب، (1392)، نقش ایران در گسترش روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی، فصلنامه پژوهش های روابط بین‌الملل، دوره نخست، شماره دهم، 37 – 9

– کاسپیت، بن (1397)، «ایران هراسی، دارایی استراتژیک رژیم صهیونیستی»، دیپلماسی ایرانی، irdiplomacy.ir/fa/news/1980372

– ملائک، سیدمحمدحسین (1396) ،«دیپلماسی، امنیت و اشراف اطلاعاتی در روابط ایران ورژیم صهیونیستی»، سایت دیپلماسی ایرانی

– متقی، ابراهیم و کوه خیل، مرجان و موسی پسندی، علی اصغر، (1393)، نقش بازیگران منطقه ای در رادیکالیزه شدن نیروهای اجتماهی خاورمیانه، فصلنامه سیاست جهانی، دوره سوم، شماره 2، 67 – 35

– نیکو، حمید و سویلمی، مرتضی (1396)، جایگاه برنامه هسته ای ایران در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی. فصلنامه مطالعات روابط بین‌الملل، سال دهم، شماره 37

– هوشنگ مهدوی، عبدالرضا (1393)، سیاست خاجی ایران در دوره پهلوی، تهران: نشر پیکان، چاپ دهم

– سایت دیپلماسی ایرانی

 

– Shinkman, Paul D. (2017), “Secret Israeli_Arab Entente Blocking Peace?”, US News, 23June, at:http//www.realcleardefense.com/2017/05/23//secret_israeliarab_entente_blocking_peace_293321.html

– Freilich, Charls D. (2018), Israeli National Security, Oxford: Oxford Press

– Ramazani, Rouhollah (2004), “Ideology and Pragmatism in Iran’s Foreign Policy”, The Middle East Journal, Vol. 58, No. 4, Winter

– Bergman, Ronen (2018) Rise and kill first, New York: Random House Press Caspit, Ben (2019), “Israel Worried Iran Might Attack Soon”, The AlMonitorat:https://www.al- monitor.com/pulse/originals/2019/10/israel-netanyahu-iran-war-generalsoleimani-saudia-us-trump.html

[1] – صحیفه نور جلد 13، صفحه 281

[2] – Moshe Dayan

[3] – Chaim Weizmann

[4] –  Iranphobia

[5]Ben Caspit

[6] – Benjamin Netanyahu

[7] – اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

[8] – Geopolitics

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

-- بارگیری کد امنیتی --

دکمه بازگشت به بالا